کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند اینه ی دل مرا همدم آه می کند ای مه و مهر روز و شب اینه دار حسن تو حسن ، جمال خویش را در تو نگاه می کند دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد ناله به کوه می برد شکوه به ماه می کند آن که به رسم کجروان سر ز خط تو می کشد هر رقمی که می زند نامه سیاه می کند مایه ی عیش و خوش دلی در غم اوست سایه جان آن که غمش نمی خورد عمر تباه می کند