منم، منم مجنون بی لیلا که بی عشق عاشق و تنها که در اعماق رویاها به دنبال تو میگردم تو زیبا، تو زیبا مثل فروردین ولی بی رحمتر از شیرین تو را دُردانه ی دیرین کجای راه گمت کردم در پی اَت میگردم و نیستی به پهلوی که میایستی بیا بیا که دلتنگم بیا ای یار دلتنگم دلت با من موافق نیست نگاهت مثل سابق نیست تو راه از من جدا کردی بدان این حق عاشق نیست دلت با من موافق نیست نگاهت مثل سابق نیست تو راه از من جدا کردی بدان این حق عاشق نیست حق عاشق نیست...
مثل مرداب بیحرکت کشاندیم آخرای خط منم باغی پر از آفت ثمرهایم چه زود ریختن گرفتی دیگری در بر و رویایم شده پرپر مثل مجنون مرا آخر به دار لیلی آویختن مثل مجنون مرا آخر به دار لیلی آویختن دلت با من موافق نیست نگاهت مثل سابق نیست تو راه از من جدا کردی بدان این حق عاشق نیست دلت با من موافق نیست نگاهت مثل سابق نیست تو راه از من جدا کردی بدان این حق عاشق نیست حق عاشق نیست...