دس مییرن صد تفنچی شال و ستره د ور وا دل و جو کل میکشن زنو گلونی د سر (مردان تفنگ بر دوش دست در دست هم با لباس محلی لری(شال و ستره) به رقص لری میپردازند و زنان لر از دل و جان کل میکشند و بر سر خویش سربند لری "گلونی"بسته اند) غریوی د چیت جا نیه همه قوم خومونن دور یک نشسه بیت داوتونه موحونن (همه از قوم و خویشان ما هستند و غریبی در بین آنها نیست و دور هم ابیات عاشقانه محلی زمزمه میکنند) شادوما دس عروسش گرته وا دل و جو او کمربن طلاش برق میزنه چی ماه نو (داماد دست عروسش را با عشق و محبت گرفته ست و کمربند طلایش چون ماه نو برق میزند) چه خوعه که بوی اسبن پیچسه د هوشمو دنگ ساز نقره کاری میرسه و گوشمو (چه خوب است که بوی اسپند در جلوی خانه ی ما پیچیده ست و صدای سرنای نقره کاری به گوشمان میرسد) شادوما حرفیا قشنگش د گوش یار میزنه عاقبت خیری دوتاشون آسمو جار میزنه (داماد در گوش دلدار خویش حرف های قشنگ و دلنشینی میزند و گویی آسمان عاقبت به خیری این دو را دارد جار میکشد) خاطر دوما د شادی سوزلونی بهاره که برارش سی همه نقل و نوات ها میاره (داماد خاطرش همچون سبزه های بهاریست از شادی و شعف زمانی که می بیند برادرش برای مهمانان نقل و نبات می آوَرَد) میزنه چی کوگ کویی سازنه ساز قشنگ بازنه سه پا میوازه وا لباس رنگ و رنگ (سرنانواز همچون کبک کوهی زیبا می نوازد با لباس محلی رنگارنگ در مقام سه پا میرقصند ) لرسو چنی قشنگه وا زمین و آسمونش همه جا دیاری بیه صفای مردمونش (وه که لرستان چه زیباست با زمین و آسمانش و صفای مردم لرستان در همه جا شناخته شده ست